آشنایی با اساتید اکبر کشاورز شیرازی

اکبر کشاورز شیرازی در محضر اساتید بسیاری بود. از مرتضی آوینی دوست، استاد، معلم و همشهری تا مرحوم شیخ جعفر آقا مجتهدی‌‌، مرحوم فیلسوف آیت الله آشتیانی، مرحوم آیت الله محمد باقر کمره ای، مرحوم آیت الله خلیل کمره ای، مرحوم حضرت آیت الله بهجت، مرحوم آیت الله میلانی که هر کدام دریایی از علم و معرفت بودند.

استاد و فیلسوف اکبر کشاورز شیرازی تاریخ معاصر و زنده ایران است که در طول این سالها توانسته کارهای بزرگی برای کشور انجام دهد.

علاوه بر نویسندگی و یا عکاسی معاصر - که ایشان پدر علم عکاسی هنری و عرفانی است - تاریخ و بررسی رجال شهرستان ری و حدیث عارفان شهرستان ری یکی از‌ کوچک ترین کارهای ایشان است. کسی که توانسته ۳۵۰ میلیون عکس بگیرد و در جهان اول باشد کار بزرگی است.

همچنین ایشان عکس های شهیدان را با دعای فرج آقا امام زمان عجل الله زده و در کشور و در جهان توسط ارگان ها و نهادها و حسینیه جماران توزیع شده است. عکس های زیادی از رهبری و امام خمینی‌ زده است که تماما کارهای ایشان و شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی بوده است که بسیار کار بزرگی انجام شده که هرکسی توانایی این کارهای بزرگ را ندارد‌ و یکی از کارها این بود که زمانی که به ساحت مقدس پیامبر اکرم (س) توهین میشده ایشان عکس هایی را از جوانی پیغمبر طراحی کرده با عکسهای عرفانی خود و در تیراژ زیادی در کشور و هم چنین کشورهای عربی منتشر میکرده است که نشان دهنده غیرت دینی و اسلامی ایشان است و در همه زمینه ها استاد کشاورز شیرازی کارهایی به این صورت انجام داده است. اگر در کشور و خارج از کشور کسانی می خواستند مشکلی برای نظام پیاده کنند (مثل منافقین) استاد کشاورز شیرازی سریع دست به کار شده و جواب توهین ها را با طراحی عکس انجام داده است که نمی شود کارهای این بزرگمرد ایران را فراموش کرد.

استاد اکبر کشاورز شیرازی: یکی از عزیزانی که باید از این بزرگوار‌ یاد کرده باشم شهید سید مرتضی آوینی است که ایشان هم به درجه شهادت نائل آمدند و رفتند در پیشگاه احدیت و شهیدان قرار گرفتند. شهید سید مرتضی آوینی از دوستانی است که هیچ‌ موقع نمی شود فراموشش کرد. ایشان استاد بنده بودند و من خیلی چیزها از ایشان یاد گرفتم. اول عکاسی را به من خیلی حرفه ای آموزش داد. دوم نویسندگی را به من آموخت آن هم با نوشته های خودش که داده بود و من می خواندم. ایشان مثل یک برادر بود. هر دو بچه شهر ری بودیم و برای عکاسی بیشتر موقع ها به حسن آباد قم‌ رفته‌ و در اطراف امامزاده های آنجا عکاسی می کردیم و بیشتر موقع ها من و سید مرتضی آوینی به آنجا می رفتیم، مخصوصا امامزاده کوشک (ع) که هر دوی ما علاقه‌ زیادی به آنجا داشتیم.

من با مرحوم شیخ جعفر آقا مجتهدی‌‌ در بیمارستان ساسان آشنا شدم و این آشنایی باعث شده بود خیلی چیزها از ایشان یاد بگیرم و اگر آموزش های ایشان نبود من بدون استاد نمی توانستم خیلی از ذکرها را و همینطور معانی آنها را یاد بگیرم. پس لطف و بزرگی ایشان در زندگی من خیلی تاثیر داشته است و یک چله نشینی را تمام و کمال به من یاد دادند. خدا را شکر میکنم مردان بزرگی در طول‌ زندگیم تا الان دیدم و از آنها خیلی چیزها یاد گرفتم. از مرحوم فیلسوف آیت الله آشتیانی که پدر فلسفه اسلامی است خیلی چیزها یاد گرفتم. از مرحوم آیت الله محمد باقر کمره ای هم فراوان یاد گرفتم. از مرحوم آیت الله خلیل کمره ای هم زیاد یاد گرفتم و همینطور زمانی که برای دیدن فیلسوف بزرگ اسلامی آیت الله آشتیانی رفتم هم فلسفه آموختم و هم درهای دیگری که ایشان بهم آموزش داده بود. در همان زمان در مشهد با مرحوم حضرت آیت الله بهجت که به حق عارف و از بزرگانی بودن که به خدمت حضرت امام مهدی عج الله تشرف داشتند و به زبان نمی آوردند. پس خدا را شکر که با این مرد بزرگ هم آشنایی پیدا کرده بودم. چون دوست داشتم و می گشتم افراد عارف و متقی را پیدا میکردم. در هر شهری بودن می رفتم و آن بزرگان‌ را پیدا میکردم. با مرحوم آیت الله میلانی هم در مشهد آشنا شدم. این دوستی ها باعث شده بود از هر نظر در من یک روزنه امید و راه روشنی پیدا شود و درسی از آنها یاد‌ بگیرم و خدا را شکر یاد گرفتم. هر چند خیلی ها را دیر پیدا کردم، اما به اندازه کافی بهره بردم خدا را شکر میکنم که بچه یتیمی که در زمان تولد در شکم مادرش بود و پدر را از دست داده بود اما در دوران بسیار سخت که پدر نداشتم خداوند بزرگانی را سر راهم قرار داد که کمبود پدر نداشته باشم. خدا را شکر. انشاالله ادامه دارد اگر خداوند خواست و زنده بودم، چون دیگر به یک لحظه بعد هم نمی توانم فکر کنم. چون مرگ همیشه همراه ماست. عشقی است که‌ درون ما شکوفه زده تا از مرگ نترسیم و مرگ را یک زندگی دوباره ببینیم.