محافظ حاج قاسم سلیمانی بودن سعادتی بود که نصیب هر کسی نمی شد. شهیدان عزیز وحید زمانی و مصطفی محمد میرزایی از محافظان نزدیک شهید سیلمانی بودند که سعادت خدمت به کشور را کسب کردند و دراین راه نیز به فیض شهادت رسیدند. در ادامه خاطره استاداکبر کشاورز شیرازی از حرف های شهید سلیمانی در مورد این دو شهید عزیز را می خوانید.

یک بار از شهید حاج قاسم سلیمانی سوال کردم:

- داداش قاسم، وحید زمانی و مصطفی محمد میرزایی که از محافظین خودت هستن چطورن؟ از آنها راضی هستی؟

گفت: داداش اکبر چرا این سوال را پرسیدی؟

گفتم: همینطوری.

گفت: تو بی‌دلیل از کسی چیزی نمی پرسی. حتما دلیلی داری.

گفتم: نه داداش قاسم

دوباره پرسید. گفتم: به جان زینب خانم دخترت که مثل فاطمه برام عزیز هست، نه همین طوری پرسیدم.

گفت: داداش اکبر وحید زمانی را مثل پسر خودم دوست دارم. بسیار پسر خون گرم و با محبت و با حیایی است. بسیار پسر محترم و خوبی است. من از او خیلی راضی هستم. خدا هم ازش راضی باشد.

بعدتر داداش قاسم از من پرسید: قبل از اینکه من او را بشناسم اکبر جان داداش با تو خیلی دوست بود و همیشه از کارهای تو تعریف می کرد. اما راجب مصطفی محمد میرزایی - نوه عموی مادرت میشه دورست گفتم داداش اکبر؟

گفتم بله  

گفت مصطفی هم پسر زرنگی است و در کارها من متوجه شدم که از مصطفی در آینده برای کارهای مهمی استفاده کنیم.  چون داداش اکبر من وقتی مصطفی را می بینم یاد دوران دفاع مقدس می افتم که کارهایش به تو داداش اکبر خیلی نزدیک هست. مخصوصا زمانی که محاسنش را بلند می کند درست شبیه جوانی های خودت است. انگار سیبی را از وسط نصف کردی و مگه میشه داداش اکبر کسی از بستگان نزدیک تو باشه به او ایرادی گرفت. خدارا شکر مصطفی رو هم مثل چشمم دوستش دارم.  او و زمانی آینده های درخشانی هستن در سپاه و شک ندارم در آینده آنها از چهره های بدرد بخوری میشن. هر کدام از آن یکی بهترند و هر‌دوی آنها می توانند از فرمانده های بدرد بخوری شوند. در سپاه اکبر جان تو خودت میدانی من راجب کسی تملق نمیگم. باید از او رشادت و فداکاریهای بسیاری دیده باشم که خدارا شکر که اینطور بوده است ‌ و بعد همه اینها هر دوی آنها دست پرورده تو هستن.

- داداش قاسم من را چقدر دوست داری؟ کجای صندوق اسارت هستم؟

- داداش اکبر پرسیدن نداره. تو را اندازه زینب دخترم دوست دارم و همیشه هم دوست داشتم .